نویسنده: آلن دو باتن
ترجمه : شقایق نظرزاده
قیمت: 2,550,000 ریال
«خودم را به لحاظ احساسی عریان کردهام، وقتی به نیازمند بودن اعتراف میکنم، به اینکه بیتو از دست میروم، به اینکه لزوما من آن آدم مستقل که از خودم به نمایش گذاشتهام، نیستم؛ بلکه موجودی ضعیفم که کمترین ایدهای از مسیر یا معنای زندگی ندارم. وقتی میگریم، چیزهایی را به تو اعتراف میکنم که مطمئنم به دیگران افشا نمیکنی، چیزهایی که اگر دیگران بفهمند، نابودی من قطعی است. وقتی از بازی نگاهخریدارانهکردن به آدمها در میهمانیها دست کشیدم و برآن شدم که تو آن کسی هستی که برایم اهمیت داری، خودم را از توهم خوشتراش آسیبناپذیری زدودهام. بدل به آن آدم بیدفاع و وفادار میشوم که در شعبدهبازیهای سیرک میبینیم؛ همان که به تختهای بستهبسته شده که دیگری به سویش کارد پررتاب میکند و به کاردها یکیپسازدیگری در چند سانتیمتری بدنش به تخته مینشینند. همان چاقوهایی که من، خود به دست تو دادهام.»
«جنبش رومانتیک» قصهی رابطههای امروز ماست در تمامیتش. از ابتدا تا انتها. روایت رنجها، شعفها، ناامنیها، آسیبپذیریها، شکستن و دوباره از خاکستر خود برخاستن.
عنوان : |
جنبش رومانتیک “رابطه ،خرید و رمان” |
ناشر : |
نشر فرمهر |
نویسنده : |
آلن دو باتن |
مترجم : |
شقایق نظرزاده |
نوبت چاپ : |
هفتم |
تاریخ انتشار : |
1402 |
نوع جلد و قطع : |
شومیز – رقعی |
تعداد صفحات : |
344 |
شابک : |
9786229529584 |
وزن (گرم) : |
335 |
اریک بی مقدمه گفت: “خب، من الان میدونم داری به چی فکر میکنی.داره بهت خوش میگذره، میخندی؛ اما اون چیزی که نگرانت میکنه اینه که به من اعتماد کنی یا نه؟ داری با خودت فکر میکنی طرف آدم حسابیه یا خل و چلی چیزیه؟ همش مسخره بازیه یا چیز جدیام هم پشتش هست؟ نمیدونی چطوری رفتار کنی. به خودت میگی اگه همش مسخره بازیه که نمیخوام واردش بشم ولی یه دلت میگه این طوری نیست و بنابراین تو بازی میمونی. این مشکل ازلی ابدی زنهاست، اینکه وقتی مردی دلبری میکنه بهش اعتماد بکنن یا نه. ممکنه از مردی خوشت بیاد ولی بهش اعتماد نداشته باشی؛ اما تنها چیزی که برات مهمه اینه که دوباره ضربه نخوری.”
آلیس آنقدرها هم خودشیفته نیست؛ اما این مردی که بهش میگفت چه احساسی دارد و حرفهایش هم کم و بیش درست بود به هیجانش میآورد. آلیس باید بدبینتر از این بود که بتواند مردی را نادیده بگیرد که مستقیم در چشمش نگاه میکرد و آشکارا میگفت به رغم اینکه زیاد نمیشناسدش مطمئن است که زنی است با حساسیتهای خاص.
اریک گفت: “تو احتمالا به آدمهای همتیپ من اصلا اعتماد نمیکنی.”
“چرا؟”
“چون تو آدمیهستی که ضربه خوردی.”
“نه چندان.”
“چرا. فقط اینکه تو مشکلاتت رو سبک میکنی، شاید چون هیچوقت اجازه نداشتی جدی بگیریشون. تو چیزهایی رو حس میکنی که بقیه نمیکنن. احساساتت عمیقن و به خاطر همین هم سپر دفاعی داری. بخش زیادی از انرژیت صرف این مسئله میشه. اینو از حالت شونههات میشه دید.”
در بخش دیگری از کتاب آمده است:
پیش از اینکه لازم باشد بدانیم شخصی خوب یا بد است، سخت به دنبال این اطمینان خاطریم که جواب هرچه باشد آن آدم خوب یا بد، قرار است همینطور باقی بماند. چه بهتر که خوب باشند، آدمهایی که احوالمان را میپرسند و روز تولدمان را به یاد دارند؛ اما اگر قرار باشد بد باشند یا شر یا اندکی منحرف، میدانیم که باید ازشان دوری کنیم، به امان خدا رهاشان کنیم و به یاد داشته باشیم که در این دنیا همه جور آدمیوجود دارد و خوشحال باشیم که دست کم لازم نیست با آنها هم اتاق باشیم.
جنبش رمانتیک/ آلن دوباتن و رابطههای امروز انسانها
کتاب «جنبش رمانتیک» نوشتهی آلن دوباتن، به همت نشر فرمهر به چاپ رسیده است. «جنبش رمانتیک» قصهی رابطههای امروز ماست در تمامیتش. از ابتدا تا انتها. روایت رنجها، شعفها، ناامنیها، آسیبپذیریها، شکستن و دوباره از خاکستر خود برخاستن.
دوباتن در این کتاب، مفهوم عشق را زیر ذرهبین خود میبرد. او عشق را نوعی قرارداد بین دو انسان میداند که ممکن است آنها را به رستگاری برساند و ممکن هم هست که نه. از این لحاظ، عشق در نظر او گونهای مهارت است که میتوان درکش کرد و آموخت. او مسیر یک رابطهی بلندمدت را برخلاف نگاههای رمانتیک، مسیری سخت و پر درد میداند، مسیری که البته انتهایش رستگاری است.
دوباتن نقش انسانها در یک رابطهی سعادتمند یا نافرجام را در کنار نقش طرف دیگرِ رابطه تعریف میکند و به این گونه نیست که باز هم به مانند نگاه رمانتیک غالب، همهی دستاوردها یا نقصانها را متوجه طرفی بداند که با او در رابطه قرار گرفتهایم.
از دید دوباتن، جوانه زدن و رشد هر رابطهای اصولاً با خطراتی همراه است. خطراتی که میتواند بدل به نقطهای بحرانزا برای روابط عاشقانهی انسانها شوند، اما در مقابل سپری به نام شناخت وجود دارد، آدمها شاید در موقعیتهایی با وسوسهی تمنیات درونی روبهرو شوند اما بخش بزرگی از این اتفاقات به دلیل عدم شناخت درست و دقیق در آن لحظه است.
آثار دوباتن و از جمله همین کتاب، فرمیمقالهوار و ترکیبی دارند. او از فرم سنتی رمان گریزان است و نوشتههایش، استاندال و مونتنی را به ذهن میآورد.
جنبش رمانتیک در بر دارندهی تمامیشاخصههای سبکی دوباتن است که به شکلی کاملاً خوشایند روایت شده است. کتاب پر از غافلگیریهای دوستداشتنی و جملات و عبارات صمیمانهای است که تا مدتها ذهن ما را درگیر میکنند.
قسمتی از کتاب جنبش رمانتیک:
حواس آلیس به خاطر دیدن زوجی که آن سمت شیشهی سوپر مارکت منتظر اتوبوس ایستاده بودند، پرت شده بود. پسری بلند قد بود و پالتوی پشمیضخیمیبه تن داشت و آن را طوری باز کرده بود که دور یارش بپیچد. نفسهایشان بخار میکرد. این دو در مقابل باد شدیدی که درهای استریت میوزید به گلولهی عشق میماندند. پسر خم شد و دختر را نوازش کرد. دختر هم با محبت دستی به موهای پسر کشید. آلیس با دیدن این تصویر آهی کشید – چقدر دلش میخواست کسی را داشت که پالتویش را دورش میپیچید و او را در ایستگاه اتوبوسی یخزده نوازش میکرد.
آن شب بعد از خوردن تاس کباب، پوره و مقادیر متنابهی نوشیدنی قرمز، بحث دوگانگی در باب واقعیت با جزییات بیشتری دنبال شد.
جین گفت: «من درکت نمیکنم، واقعاً درکت نمیکنم، کی میخواهی زندگی کنی؟ منتظر ظهور مسیحی؟ همیشه یک عیب و علتی وجود داره، غیر از اینه؟ طرف یا زیادی باهوشه یا زیادی خنگه، زیادی خوشتیپه یا اونقدری که باید خوشتیپ نیست یا خیلی کار بلده یا خیلی چلفتی. چرا یاد نمیگیری آدمها رو همونطور که هستن، خوب و بد، بپذیری و برسی به چیزهای مهم زندگی؟»
جان همسر جین، سیگاری روشن کرد و لم داد روی کاناپه و پرسید: «عزیز دلم بگو چیزهای مهم زندگی چیان؟ »
ول کن بابا، جان تو میدونی چی میگم. منظورم اینه که ما همدیگه رو دوست داریم، عاشق همدیگه هم هستیم؛ اما این نوع عشقی نیست که آلیس رو درگیر خودش کرده، اون عشق بزرگ میخواد با ویولن و شکلات.
باز دو دقیقه حرف زدیم و برگشتیم به همون کاریکاتور سابق. نمیدونم چرا خودمو به زحمت میندازم با کسی حرف بزنم که باید تو همه چی خنجر تیزشو فرو کنه.»
«بله دیگه، اتلوی خانواده که به فقرای معصوم خنجر میزند …»
«حق به جانب بازی در نیار …»
«سخت نگیر عزیزم.»
«سخت نمیگیرم، چشم. فقط اینکه حالم به هم میخوره که اینقدر به هر کاری که میکنم منتقدانه نگاه میکنی.»
«معلومه که داری سخت میگیری.»
«خب شاید هم.»
جین گفت: «خب اصلاً نیازی نیست. من که حرف توهین آمیزی نزدم. من فقط به وضوح دارم میگم کار کردن رابطه لزوماً اونطوری که تو تصور میکنی نیست. کار سختیه، پوشک عوض کردن و سر برج رسوندن داره، تحمل کردن داره وقتی که هر دو طرف خسته و حساسند. هیچ شکوهی نداره. اصلاً فکر نکن اون چیزیه که تو صحنههای عاشقانهی فیلمهایهالیوودی میبینی.»
جنبش رمانتیک را شقایق نظرزاده ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۴۴ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۰ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
لینک:
https://www.gbook.ir/mag/%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9-%d8%a2%d9%84%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7/
- درباره ی کتاب
-
«خودم را به لحاظ احساسی عریان کردهام، وقتی به نیازمند بودن اعتراف میکنم، به اینکه بیتو از دست میروم، به اینکه لزوما من آن آدم مستقل که از خودم به نمایش گذاشتهام، نیستم؛ بلکه موجودی ضعیفم که کمترین ایدهای از مسیر یا معنای زندگی ندارم. وقتی میگریم، چیزهایی را به تو اعتراف میکنم که مطمئنم به دیگران افشا نمیکنی، چیزهایی که اگر دیگران بفهمند، نابودی من قطعی است. وقتی از بازی نگاهخریدارانهکردن به آدمها در میهمانیها دست کشیدم و برآن شدم که تو آن کسی هستی که برایم اهمیت داری، خودم را از توهم خوشتراش آسیبناپذیری زدودهام. بدل به آن آدم بیدفاع و وفادار میشوم که در شعبدهبازیهای سیرک میبینیم؛ همان که به تختهای بستهبسته شده که دیگری به سویش کارد پررتاب میکند و به کاردها یکیپسازدیگری در چند سانتیمتری بدنش به تخته مینشینند. همان چاقوهایی که من، خود به دست تو دادهام.»
«جنبش رومانتیک» قصهی رابطههای امروز ماست در تمامیتش. از ابتدا تا انتها. روایت رنجها، شعفها، ناامنیها، آسیبپذیریها، شکستن و دوباره از خاکستر خود برخاستن.
- مشخصات کتاب
-
عنوان :
جنبش رومانتیک “رابطه ،خرید و رمان”
ناشر :
نشر فرمهر
نویسنده :
آلن دو باتن
مترجم :
شقایق نظرزاده
نوبت چاپ :
هفتم
تاریخ انتشار :
1402
نوع جلد و قطع :
شومیز – رقعی
تعداد صفحات :
344
شابک :
9786229529584
وزن (گرم) :
335
- بریده ای از کتاب
-
اریک بی مقدمه گفت: “خب، من الان میدونم داری به چی فکر میکنی.داره بهت خوش میگذره، میخندی؛ اما اون چیزی که نگرانت میکنه اینه که به من اعتماد کنی یا نه؟ داری با خودت فکر میکنی طرف آدم حسابیه یا خل و چلی چیزیه؟ همش مسخره بازیه یا چیز جدیام هم پشتش هست؟ نمیدونی چطوری رفتار کنی. به خودت میگی اگه همش مسخره بازیه که نمیخوام واردش بشم ولی یه دلت میگه این طوری نیست و بنابراین تو بازی میمونی. این مشکل ازلی ابدی زنهاست، اینکه وقتی مردی دلبری میکنه بهش اعتماد بکنن یا نه. ممکنه از مردی خوشت بیاد ولی بهش اعتماد نداشته باشی؛ اما تنها چیزی که برات مهمه اینه که دوباره ضربه نخوری.”
آلیس آنقدرها هم خودشیفته نیست؛ اما این مردی که بهش میگفت چه احساسی دارد و حرفهایش هم کم و بیش درست بود به هیجانش میآورد. آلیس باید بدبینتر از این بود که بتواند مردی را نادیده بگیرد که مستقیم در چشمش نگاه میکرد و آشکارا میگفت به رغم اینکه زیاد نمیشناسدش مطمئن است که زنی است با حساسیتهای خاص.
اریک گفت: “تو احتمالا به آدمهای همتیپ من اصلا اعتماد نمیکنی.”
“چرا؟”
“چون تو آدمیهستی که ضربه خوردی.”
“نه چندان.”
“چرا. فقط اینکه تو مشکلاتت رو سبک میکنی، شاید چون هیچوقت اجازه نداشتی جدی بگیریشون. تو چیزهایی رو حس میکنی که بقیه نمیکنن. احساساتت عمیقن و به خاطر همین هم سپر دفاعی داری. بخش زیادی از انرژیت صرف این مسئله میشه. اینو از حالت شونههات میشه دید.”
در بخش دیگری از کتاب آمده است:
پیش از اینکه لازم باشد بدانیم شخصی خوب یا بد است، سخت به دنبال این اطمینان خاطریم که جواب هرچه باشد آن آدم خوب یا بد، قرار است همینطور باقی بماند. چه بهتر که خوب باشند، آدمهایی که احوالمان را میپرسند و روز تولدمان را به یاد دارند؛ اما اگر قرار باشد بد باشند یا شر یا اندکی منحرف، میدانیم که باید ازشان دوری کنیم، به امان خدا رهاشان کنیم و به یاد داشته باشیم که در این دنیا همه جور آدمیوجود دارد و خوشحال باشیم که دست کم لازم نیست با آنها هم اتاق باشیم. - نگاه مطبوعات
-
جنبش رمانتیک/ آلن دوباتن و رابطههای امروز انسانها
کتاب «جنبش رمانتیک» نوشتهی آلن دوباتن، به همت نشر فرمهر به چاپ رسیده است. «جنبش رمانتیک» قصهی رابطههای امروز ماست در تمامیتش. از ابتدا تا انتها. روایت رنجها، شعفها، ناامنیها، آسیبپذیریها، شکستن و دوباره از خاکستر خود برخاستن.
دوباتن در این کتاب، مفهوم عشق را زیر ذرهبین خود میبرد. او عشق را نوعی قرارداد بین دو انسان میداند که ممکن است آنها را به رستگاری برساند و ممکن هم هست که نه. از این لحاظ، عشق در نظر او گونهای مهارت است که میتوان درکش کرد و آموخت. او مسیر یک رابطهی بلندمدت را برخلاف نگاههای رمانتیک، مسیری سخت و پر درد میداند، مسیری که البته انتهایش رستگاری است.
دوباتن نقش انسانها در یک رابطهی سعادتمند یا نافرجام را در کنار نقش طرف دیگرِ رابطه تعریف میکند و به این گونه نیست که باز هم به مانند نگاه رمانتیک غالب، همهی دستاوردها یا نقصانها را متوجه طرفی بداند که با او در رابطه قرار گرفتهایم.
از دید دوباتن، جوانه زدن و رشد هر رابطهای اصولاً با خطراتی همراه است. خطراتی که میتواند بدل به نقطهای بحرانزا برای روابط عاشقانهی انسانها شوند، اما در مقابل سپری به نام شناخت وجود دارد، آدمها شاید در موقعیتهایی با وسوسهی تمنیات درونی روبهرو شوند اما بخش بزرگی از این اتفاقات به دلیل عدم شناخت درست و دقیق در آن لحظه است.
آثار دوباتن و از جمله همین کتاب، فرمیمقالهوار و ترکیبی دارند. او از فرم سنتی رمان گریزان است و نوشتههایش، استاندال و مونتنی را به ذهن میآورد.
جنبش رمانتیک در بر دارندهی تمامیشاخصههای سبکی دوباتن است که به شکلی کاملاً خوشایند روایت شده است. کتاب پر از غافلگیریهای دوستداشتنی و جملات و عبارات صمیمانهای است که تا مدتها ذهن ما را درگیر میکنند.
قسمتی از کتاب جنبش رمانتیک:
حواس آلیس به خاطر دیدن زوجی که آن سمت شیشهی سوپر مارکت منتظر اتوبوس ایستاده بودند، پرت شده بود. پسری بلند قد بود و پالتوی پشمیضخیمیبه تن داشت و آن را طوری باز کرده بود که دور یارش بپیچد. نفسهایشان بخار میکرد. این دو در مقابل باد شدیدی که درهای استریت میوزید به گلولهی عشق میماندند. پسر خم شد و دختر را نوازش کرد. دختر هم با محبت دستی به موهای پسر کشید. آلیس با دیدن این تصویر آهی کشید – چقدر دلش میخواست کسی را داشت که پالتویش را دورش میپیچید و او را در ایستگاه اتوبوسی یخزده نوازش میکرد.
آن شب بعد از خوردن تاس کباب، پوره و مقادیر متنابهی نوشیدنی قرمز، بحث دوگانگی در باب واقعیت با جزییات بیشتری دنبال شد.
جین گفت: «من درکت نمیکنم، واقعاً درکت نمیکنم، کی میخواهی زندگی کنی؟ منتظر ظهور مسیحی؟ همیشه یک عیب و علتی وجود داره، غیر از اینه؟ طرف یا زیادی باهوشه یا زیادی خنگه، زیادی خوشتیپه یا اونقدری که باید خوشتیپ نیست یا خیلی کار بلده یا خیلی چلفتی. چرا یاد نمیگیری آدمها رو همونطور که هستن، خوب و بد، بپذیری و برسی به چیزهای مهم زندگی؟»
جان همسر جین، سیگاری روشن کرد و لم داد روی کاناپه و پرسید: «عزیز دلم بگو چیزهای مهم زندگی چیان؟ »
ول کن بابا، جان تو میدونی چی میگم. منظورم اینه که ما همدیگه رو دوست داریم، عاشق همدیگه هم هستیم؛ اما این نوع عشقی نیست که آلیس رو درگیر خودش کرده، اون عشق بزرگ میخواد با ویولن و شکلات.
باز دو دقیقه حرف زدیم و برگشتیم به همون کاریکاتور سابق. نمیدونم چرا خودمو به زحمت میندازم با کسی حرف بزنم که باید تو همه چی خنجر تیزشو فرو کنه.»
«بله دیگه، اتلوی خانواده که به فقرای معصوم خنجر میزند …»
«حق به جانب بازی در نیار …»
«سخت نگیر عزیزم.»
«سخت نمیگیرم، چشم. فقط اینکه حالم به هم میخوره که اینقدر به هر کاری که میکنم منتقدانه نگاه میکنی.»
«معلومه که داری سخت میگیری.»
«خب شاید هم.»
جین گفت: «خب اصلاً نیازی نیست. من که حرف توهین آمیزی نزدم. من فقط به وضوح دارم میگم کار کردن رابطه لزوماً اونطوری که تو تصور میکنی نیست. کار سختیه، پوشک عوض کردن و سر برج رسوندن داره، تحمل کردن داره وقتی که هر دو طرف خسته و حساسند. هیچ شکوهی نداره. اصلاً فکر نکن اون چیزیه که تو صحنههای عاشقانهی فیلمهایهالیوودی میبینی.»
جنبش رمانتیک را شقایق نظرزاده ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۴۴ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۷۰ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
لینک:
https://www.gbook.ir/mag/%d8%ac%d9%86%d8%a8%d8%b4-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9-%d8%a2%d9%84%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%aa%d9%86-%d9%88-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7/